۱۳۹۲ اسفند ۱۳, سهشنبه
دردی که نمیدانی
رهی معیری در مجموعه غزلیاتش بسیار سوزناک گفته که:
"چون زلف تو ام جانا، در عین پریشانی / چون باد سحرگاهم، در بی سر و سامانی
از آتش سودایت، دارم من و دارد دل / داغی که نمی بینی، دردی که نمی دانی"
همین دیگر.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر